میانگین هزینه دلار (DCA) چیست؟
میانگینگیری هزینه دلار (DCA) یک استراتژی سرمایهگذاری است که در آن سرمایهگذار کل مبلغ سرمایهگذاری شده را بین خریدهای دورهای یک دارایی هدف تقسیم میکند تا تأثیر نوسان بر خرید کلی را کاهش دهد. خریدها بدون توجه به قیمت دارایی و در فواصل زمانی منظم انجام می شود.
در واقع، این استراتژی بسیاری از جزئیات تلاش برای زمانبندی بازار به منظور خرید سهام با بهترین قیمتها را حذف میکند. به طور متوسط هزینه دلار به عنوان طرح دلار ثابت نیز شناخته می شود.
نکات کلیدی
میانگینگیری هزینه دلار به عمل سرمایهگذاری سیستماتیک مقادیر مساوی، بدون توجه به قیمت، در فواصل زمانی منظم اشاره دارد.
هدف از میانگینگیری هزینه دلار، کاهش تأثیر کلی نوسانات بر قیمت دارایی هدف است. از آنجایی که قیمت هر بار که یکی از سرمایهگذاریهای دورهای انجام میشود، احتمالاً تغییر میکند، سرمایهگذاری چندان در معرض نوسان نیست.
هدف از میانگینگیری هزینههای دلار، جلوگیری از اشتباه انجام یک سرمایهگذاری یکجا است .
درک میانگین هزینه دلار (DCA)
میانگینگیری هزینه دلار ابزاری است که سرمایهگذار میتواند از آن برای ایجاد پسانداز و ثروت در یک دوره طولانی استفاده کند. همچنین راهی برای یک سرمایه گذار برای خنثی کردن نوسانات کوتاه مدت در بازار سهام گسترده تر است. یک مثال برجسته از میانگینگیری هزینه دلار، استفاده از آن در طرحهای ۴۰۱(k) است که در آن خریدهای منظم بدون توجه به قیمت هر دارایی انجام میشود.
در طرح ۴۰۱(k)، یک کارمند می تواند مقدار از پیش تعیین شده حقوق خود را انتخاب کند که می خواهد در فهرستی از صندوق های سرمایه گذاری مشترک یا شاخص سرمایه گذاری کند. هنگامی که یک کارمند حقوق خود را دریافت می کند، مبلغی که کارمند برای مشارکت در ۴۰۱(k) انتخاب کرده است، سرمایه گذاری می شود.
میانگینگیری هزینههای دلاری نیز میتواند خارج از طرحهای ۴۰۱ (k) مانند حسابهای صندوق سرمایهگذاری مشترک یا شاخص استفاده شود. اگرچه این یکی از تکنیکهای اساسیتر است، اما میانگینگیری هزینههای دلاری هنوز یکی از بهترین استراتژیها برای سرمایهگذاران مبتدی است که به دنبال تجارت ETF هستند.
علاوه بر این، بسیاری از طرحهای سرمایهگذاری مجدد سود سهام به سرمایهگذاران این امکان را میدهند که با مشارکت منظم، میانگین هزینههای دلاری را بدست آورند.
مثالی در دنیای واقعی از میانگین هزینه دلار
جو در شرکت ABC کار می کند و یک طرح ۴۰۱ (k) دارد. او هر دو هفته یک چک ۱۰۰۰ دلاری دریافت می کند. جو تصمیم می گیرد ۱۰٪ یا ۱۰۰ دلار از حقوق خود را به برنامه کارفرمای خود اختصاص دهد. او انتخاب می کند که ۵۰٪ از تخصیص خود را در یک صندوق سرمایه گذاری بزرگ و ۵۰٪ در یک صندوق شاخص S&P 500 سرمایه گذاری کند.
در طول ده چک حقوق، جو مجموعاً ۵۰۰ دلار یا ۵۰ دلار در هفته سرمایه گذاری کرد. با این حال، به دلیل افزایش و کاهش قیمت صندوق طی چند هفته، میانگین قیمت جو به ۱۰٫۴۸ دلار رسید. میانگین بالاتر از خرید اولیه او بود، اما کمتر از بالاترین قیمت های صندوق بود. این به جو اجازه داد تا با افزایش و کاهش ارزش صندوق شاخص، از نوسانات بازار استفاده کند.
میانگین هزینه دلار چگونه کار می کند؟
توجه به این نکته مهم است که این مثال از استراتژی میانگینگیری هزینه دلار به خوبی کار میکند، زیرا نتایج فرضی صندوق شاخص S&P 500 در نهایت طی دوره زمانی مورد بحث افزایش یافت. میانگینگیری هزینههای دلاری عملکرد سرمایهگذاری را در طول زمان بهبود میبخشد، اما تنها در صورتی که قیمت سرمایهگذاری افزایش یابد. این استراتژی نمی تواند از سرمایه گذار در برابر خطر کاهش قیمت های بازار محافظت کند.
میانگین هزینه دلار چیست؟
میانگینگیری هزینه دلار رویکردی برای سرمایهگذاری است که شامل سرمایهگذاری دورهای مقدار معینی از پول بدون توجه به قیمت بازار اوراق بهادار خریداری شده است. اغلب با استراتژیهای سرمایهگذاری غیرفعال همراه است که در آن سرمایهگذار میخواهد زمانی را که باید برای مدیریت پرتفوی خود صرف کند، به حداقل برساند. اگرچه میانگینگیری هزینه دلاری را میتوان برای همه انواع اوراق بهادار اعمال کرد، اما بیشتر در رابطه با ابزارهای سرمایهگذاری تلفیقی مانند صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، صندوقهای شاخص و صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF) استفاده میشود.
چرا برخی از سرمایه گذاران از میانگین هزینه دلار استفاده می کنند؟
مزیت اصلی میانگینگیری هزینه دلار این است که اثرات روانشناسی سرمایهگذاران و زمانبندی بازار را بر پرتفوی آنها کاهش میدهد. سرمایهگذاران با متعهد شدن به رویکرد میانگینگیری هزینه دلار، از خطر اتخاذ تصمیمهای معکوس از روی طمع یا ترس اجتناب میکنند، مانند خرید بیشتر در هنگام افزایش قیمت یا فروش وحشتناک هنگام کاهش قیمتها. در عوض، میانگینگیری هزینههای دلاری، سرمایهگذاران را وادار میکند تا روی مشارکت مقدار مشخصی پول در هر دوره تمرکز کنند و در عین حال قیمت هر خرید جداگانه را نادیده بگیرند.
نمونه ای از میانگین هزینه دلار چیست؟
یک مثال از رویکرد میانگینگیری هزینه دلار، سرمایهگذاری ۵۰۰ دلار در ماه در یک صندوق شاخص است که عملکرد یک شاخص بازار گسترده مانند S&P 500 را دنبال میکند. در برخی از ماهها، این شاخص قیمت بالایی خواهد داشت، به این معنی که سهام کمتری خواهد بود. با سرمایه گذاری ۵۰۰ دلاری خریداری شود. در ماه های دیگر، زمانی که شاخص پایین است، ۵۰۰ دلار تعداد بیشتری از سهام را خریداری می کند.
با این حال، در بلندمدت، سرمایهگذارانی که از استراتژی میانگینگیری هزینه دلار استفاده میکنند شرط میبندند که سادگی این استراتژی، همراه با این واقعیت که آنها را از وسوسه خرید بالا و فروش پایین محافظت میکند، در نهایت به نتایج بهتری نسبت به تلاش برای تعیین زمان بازار در هر خرید.